
نگاهی به سه فیلم کوتاه «۱۰۸ دقیقه از یک قرن»
هنروتجربه: فیلمهای کوتاه «نیستن»، «حفره» و «انبار» از جمله آثار بسته فیلم کوتاه «۱۰۸ دقیقه از یک قرن» است که این روزها در هنروتجربه اکران میشود. سحر عصرآزاد؛ منتقد سینما به این سه فیلم نگاهی داشته است.
دختری که به بحران زندگی پیرزن و پیرمردی تنها ورود میکند
فیلم کوتاه «نیستن»، دختری به نام مژگان را محور قرار میدهد که قصد مهاجرت دارد و در همین کش و قوس ناخواسته وارد بحران زندگی یک پیرمرد و پیرزن تنها میشود که فرزندانشان آنها را ترک کردهاند.
فیلم کوتاه نیستن به نویسندگی و کارگردانی علی میانجی، دو موقعیتی که به جهت درونی با هم ارتباط دارند و میتوانند آینده و گذشته یکدیگر باشند را برای دختری که قصدمهاجرت دارد ترسیم میکند.
فیلمساز تلاش کرده در فرصت کوتاهی که داشته این آینده و گذشته احتمالی را در راستای هم قرار دهد درحالیکه ظرافت بیشتری برای این طراحی لازم بود تا مخاطب به شکلی غیر مستقیم بتواند به کشف این لایهها و مفاهیم برآمده از آن برسد.
بخصوص که با انتخاب نام ایران برای پیرزن؛ وجه نمادین و مستقیم این موقعیت برجستهتر میشود. اما همجواری ناخواسته مژگان با این زوج پیر را، بخصوص با بازی همیشه درخشان محمود نظرعلیان باید نقطه قوتی دانست که بر بستر مذمت مهاجرت و تنهایی بازماندگان، تاثیرگذار میشود.
«حفره» به واسطه تعلیق مواجه با خطر جذابیت دارد
«فیلم کوتاه «حفره» به نویسندگی و کارگردانی زهرا ترکمنلو، موقعیت کالسیک یک سرباز جنگی را در خانهای ظاهرا خالی از سکنه به قصد غنیمت جمع کردن، محور کار قرار می دهد. موقعیتی که به واسطه تعلیق مواجهه با خطر و ناشناخته ها، جذابیت کشف و همراهی دارد.
فیلمساز با یک طراحی آشنا؛ مواجهه سرباز با خطر حضور یک غریبه و واکنش آنی او را با شلیک گلولهای ثبت میکند که غرایزی همچون ترس و نیاز جنسی را بیدار میکند و رویکردی متداول به این موقعیت کلاسیک است. اما در ادامه با پرداختی هوشمندانه کاراکتر سرباز را به چالش میکشد؛ آنهم به واسطه مواجهه با یک نوزاد که نمادی از فطرت پاک انسانی است. این مواجهه هم سرباز را تحت تاثیر قرار میدهد هم نگاه ما را به او و البته احیاکننده این موقعیت آشنا است.
به همین دلیل میتوان از تعلیقها و لحظههای دلهرهآور فیلم که به واسطه کارگردانی دقیق و حساب شده خلق شده، به مثابه روندی طراحی شده برای مواجهه با سویههای خیر و شر کاراکتر سرباز یاد کرد و این کالبدشکافی پس از پایان فیلم در ذهن مخاطب ادامه پیدا میکند.
موقعیتی بحرانی در انبار ضایعات کاغذ
فیلم کوتاه «انبار» ساخته حسین ترکجوش براساس طرح اولیهای از خودش و فیلمنامهای از شیما اسماعیلی، به روابط چند کارگر ایرانی و افغان در یک انبار ضایعات کاغذ میپردازد که به واسطه یک حادثه در موقعیتی بحرانی قرار میگیرند.
فیلمساز تلاش کرده با تکیه بر فرصت کوتاهی که از خلال این حادثه ایجاد شده، کاراکترهای متعدد و روابط آنها را گویا و باورپذیر کند تا ما نیز همچون مامور پلیس با کشف معمای این حادثه و قضاوتهای احتمالی همراه شویم. هرچند با محدود کردن کاراکترها امکان تمرکز بیشتر بر کنش و واکنشهای لحظهای آنها بیشتر و طبعا ارتباط حسی هم قویتر میشد.
اما نکته مهم؛ امتیازی است که فیلمساز به مخاطب میدهد تا دقایقی قبل از حادثه در جریان مناسبات حاکم در انبار قرار گرفته و به همین واسطه حدس و گمانهایی نزدیک به یقین بزند. این امتیاز دادن به مخاطب که او را از کاراکتر مامور پلیس جلو میاندازد، فرصتی میدهد تا از لایه سطحی این حادثه عبور کرده و به واسطه زاویه دید هوشمندانهای که فیلمساز برای مواجهه با این موقعیت پر تنش انتخاب کرده؛ به لایه درونیتر مسائل، مشکلات و نیاز دراماتیک کاراکترها نزدیک شود که قابل تامل است. از صاحب کار با بازی خوب هامون سیدی تا کارگران افغان که در کش و قوس گرفتن اقامت قانونی در ایران، وارد رقابتی عاشقانه- انتحاری با یکدیگر میشوند که پایانی تراژیک دارد.