
دیدگاه رضا کیانیان درباره «هنروتجربه»
از هر طرف نگاه کنید «هنروتجربه» به نفع سینما است
هنروتجربه: رضا کیانیان ۲۹ خردادماه هفتادساله شد. او از معدود بازیگران مطرح پس از انقلاب است که به مدد تجربیاتش در تئاتر و بازی در نقشهای به یادماندنی، توانسته هم جوایز معتبر سینمایی را از آن خود کند و هم در دل مخاطبان عام جا باز کند و به شهرت برسد. کیانیان سالها پیش در گفتوگوی مفصل و اختصاصی با «هنروتجربه» پیرامون فیلمهایی که در آنها بازی کرده و حال و هوای سینمای آن روزهای سینما صحبت کرده است. مطلب زیر بخشی از گفتوگوی رضا کیانیان است که به بهانه زادروز این هنرمند باز نشر میشود.
رضا کیانیان در بخشی از این گفتوگوی مفصل با رامک صبحی پیرامون اهمیت «هنروتجربه» میگوید: «خودت در جریان هستی، سالهاست هرچه میفهمم و به ذهنم میرسد، فورا مینویسم و در یک جایی منتشر میکنم. این نوشتن دو استفاده بزرگ دارد. یکی اینکه وقتی آنچه که درک و دریافته کردهای را مینویسی، بقیه هم شاید آنرا بخوانند و بفهمند و یا حداقل بدانند که یکی آنرا فهمیده است. دوم این که از شر آنها خلاص میشوی و به دنبال فهم مطلب بعدی میروی. اگر حرفها را همیشه برای خودت نگه داری، مجبوری همیشه با همان تکراریها سر کنی.من از چنین رویکردی خوشم نمیآید. پس چه میکنم با نوشتن از خودم دورش کنم، از ذهنم پاک کنم و ذهنم خالی و آماده میشود برای فهم مساله بعدی.در سینما هم همینگونه است، تارا اوتادی و ماهان حیدری و جوانهایی مثل آنها باید این تجربهها را کسب کنند تا بتوانند کار بعدی را شروع کنند. الان بیشتر همین فیلمهایی که در گروه «هنروتجربه» اکران شده، فیلمهایی از این دست است که اگر ساخته نمیشدند، دیگر برای کارگردانش، کار بعدی وجود نداشت. بسیاری از همین کارگردانها در فیلمهای دوم و سوم خود به جاهای خیلی خوبی رسیدهاند و این خیلی خوب است.»
او در این گفتوگو همچنین درباره اکران فیلمها در «هنروتجربه» میگوید: «سالهاست در سینمای ما به دنبال راه حلی برای اکران این گونه فیلمها میگردند. در دهه گذشته، روی این فیلمها خاک پاشیدند و صورت مساله را پاک کردند. در ایران جریانی وجود دارد که میخواهند سینما را دولتی بکنند، همان نگاهی که میخواهد اقتصاد و همه چیز دولتی باشد.مملکت در اختیار گروه خاصی باشد، وهمان گروه کارفرمای ملت باشند! در واقع دولت پول بدهد، سفارش بدهد و عدهای هم فیلم بسازند. طی هشت سال گذشته چنین سیاستی وجود داشت. به همین دلیل هم فیلم تعدادی از کارگردانهایی که با سلیقهشان متفاوت بود را میخریدند و انبار میکردند. حالا در این بین اگر کارگردان آدمی اهل سروصدا بود، بودجهای در اختیارش میگذاشتند تا برود و یک فیلم فاخر بسازد. البته به مختصات فیلم فاخر هم بعدا میرسیم. آنهایی هم که اهل سروصدا نبودند که پولشان را میگرفتند و میرفتند دنبال زندگیشان.
و در نهایت هم فیلمی می ساختند که مشکلی برای اکران نداشته باشد.درواقع طی دهه گذشته، همان گونه که در عرصه اقتصادی، قشر متوسط ما نابود شد، در سینما هم طبقه متوسط نابود شد. درحالیکه همه میدانیم، تولید اندیشه و فکر متعلق به طبقه متوسط جامعه است.»
او ادامه میدهد: اگرچه تعدادی سینماگر دولتی همیشه هستند و کار خودشان را میکنند اما جریان پویا و زنده سینما، دست کارگردانهایی است که تولید فکر میکنند و شخصی و مستقل فیلم میسازند و در کنار آنها جوانانی که مستقل هستند هم کار خودشان را میکنند. حالا در این میان کار سینمای هنر وتجربه، پشتیبانی از همین جوانها است تا به قشر متوسط و بدنه آینده سینما تبدیل شوند و بشوند تولیدکنندگان فکر سینما و این کارگردانها کم کم بدنه سینمای ایران را تشکیل میدهند. درواقع شاید تنه درخت قطع شده باشد اما شاخ و برگهای جدیدی جوانه زده ودر صورت حمایت «هنروتجربه» این شاخههای جدید، تنه بعدی درخت سینما میشود. شاید هم بشود هفت چنار به جای یک چنار.»
کیانیان معتقد است: «بچه های گروه «هنروتجربه»، درواقع تنه بعدی سینمای ما هستند و در آینده تاتیرگذار می شوند که تنه اصلی هم چنان رشد کند و تناور شود و زیر سایه آن یک عدهای پرورش پیدا کنند. این شاخه ها هنوز تناور نشدهاند و سینمای هنر و تجربه دارد، ریشه های این جوانه ها را تقویت میکند. آقای کیارستمی یک کارگردان تجربهگرای جهانی محسوب میشوند و البته شهرام مکری که دیگر جای پایش محکم شده، بقیه متعلق به کارگردانهایی هستند که برای رشد نیاز به حمایت دارند وخوشبختانه این اتفاق درحال وقوع است. میدانی، قرار بود در اولین فیلم شهرام مکری « اشکان و انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» من هم بازی کنم؟ اما متاسفانه نتوانستم . ولی از همان موقع هم او را دوست داشتم و فکر میکردم چه موجود جالبی است و فکرهای خوبی دارد. بعد از دیدن «ماهی و گربه» او را بوسیدم و گفتم افتخار میکنم که یک کارگردانی مثل تو در کشور ما هست. چون راه را باز میکنند و در دنیا هم چشمها را به طرف سینمای ایران برمیگردانند.»
کیانیان میگوید: «بازیگری بازیگری است چه تئاتر چه سینما چه فیلم مهرجویی و چه فیلم کیارستمی. سال گذشته سردبیر افتخاری یکی از شماره های مجله فیلم بودم که درباره بازیگری بود. با تعدادی از کارگردانها گفتو گوکردیم و یک تعداد هم برایمان یادداشت نوشتند. یکی از آنها اصغر فرهادی بود که مثل مینیاتوریست روی جزییات بازیگری کار میکند و یکی هم شهرام مکری بود که میگوید من اصلا نمیفهمم بازیگری چیست، فقط فضا را درست میکنم و آدمهایی را انتخاب میکنم که این فضا را برای من میسازند. برای همین می گویم بازیگری، بازیگری است. مثلا در همین فیلم پرویز، ببین چقدر خوب از لوون هفتوان استفاده شده، ایشان بازیگر گزیدهکار بودند در پرویز حضور خوب و بسیار موثری دارند دارد و این کشف و تشخیص مجیدبرزگر است که یک بازیگر کمتر دیده شده را انتخاب کرده که حضور خوبی دارد و با این کار، چنین آدمی را به سینمای ما معرفی شده است. یا در همین «ماهی و گربه»، شهرام مکری تعدادی جوان را انتخاب کرد که الان آنها دارند در سینمای ما بازی می کنند . در واقع با این فیلمها یک عالمه نیرو به سینمای ما اضافه میشود. یا در همین فیلم پنج تا پنج، آقای لنگرودی قبل از این فیلم هم تجربه بازی داشت اما بعد از این فیلم هم دوباره فیلم بازی کرد. بنابراین یکی از کارهای این سینما، این است که چیزی را از سینما نمیگیرد بلکه به آن اضافه میکند و این خوب است. در این میان ما یکسری تماشاگر تجربهگرا هم داریم که اکثرا جوان هستند و دوست دارند دریچه های جدیدی که به روی این سینما باز میشود را ببینند. پس از هر طرف نگاه کنید، «هنروتجربه» به نفع سینما است.»