هنروتجربه: رضا صائمی: اول تیر فقط زادروز عباس کیارستمی نیست، بلکه تولد یک جهان سینمایی است. جهانی که هنر را در تجربه گرایی های خود جستجو می کند. بدون شک نام هیچ کارگردانی به اندازه عباس کیارستمی با سینمای هنری و تجربی گره نخورده و این پیوند نه صرفا در بستر ملی که در قلمرو جهانی پذیرفته شده است. به عبارت دیگر و بدون گزاف، عباس کیارستمی نمادی از سینمای تجربی در جهان معاصر بود و هر کجای دنیا، شناخت سینمای تجربی و هنری بدون شناخت سینمای کیارستمی ممکن نیست. اگر موسسه سینمایی«هنروتجربه»بخواهد الگو ونمونه موفقی از فیلم هنری-تجربی را به مخاطب خود معرفی کنند باید آدرس سینمای کیارستمی را بدهد. در واقع شناخت عناصر و مولفه های سینمای کیارستمی و شیوه فیمسازی او معرفی و آموزش سینمای هنری- تجربی است که از سینمای آماتوری و دانشجویی تمایزپذیر بوده و ساختاری حرفه ای و مولف گونه دارد به طوریکه می توان مجموعه آثار کیارستمی را یک سینمای هنرو تجربه ناب دانست.

کیارستمی از جمله مدافعان و حامیان شدید راه اندازی گروه سینمایی هنر وتجربه بود و که در این یادداشت تلاش می کنیم به خوانش و صورت بندی دیدگاههای او درباره سینمای هنر وتجربه بپردازیم. از جمله اینکه کیارستمی نگاه پیشرو و آماتوری به این گروه داشت که باید برای حفظ و توسعه آن عزم گروهی داشت. او در این باره گفته بود:« اکران آثار تجربه‌گرای سینمای ایران در گروه سینمایی «هنر و تجربه»نتیجه یک تفکر پیشرو است که در صورت عزم گروهی نتیجه می‌دهد و فردی عمل نمی کند.». او همچنین معتقد بود تشکیل این گروه هم برای کلیت سینمای ایران و هم برای رشد فیلمسازان جوان بسیار سودمند است و معتقد بود:« سود تشکیل چنین گروه سینمایی شامل حال کلیت سینمای ایران به ویژه فیلمسازان جوان در عرصه سینمای تجربه‌گرا می شود»

عباس کیارستمی نگاهی کارکردی به سیمنای هنر و تجربه داشت و گفته بود:« به اعتقاد من گروه «هنر و تجربه» راه حل های جدیدی ارائه می دهد و از سوی دیگر این نوع سینما به فیلمسازان جوانی تعلق دارد که راه حل های تازه ای برای سینمای ایران در نظر گرفته اند و طبیعتا از سینمای گیشه یک گام جلوتر هستند.» در واقع او سینمای هنر و تجربه را نه صرفا یک واحد اداری و سازمانی در مدیریت سینمای کشور و در واقع یک مکان سینمایی نمی دانست بلکه آن را به مثابه یک امکان رسانه ای می دانست که می تواند به یک سینمای ضدگیشه و غیرتجاری بدل شده و ماهیت و کارکردهای زیبایی شناختی دارد. به همین دلیل زنده یاد کیارستمی همواره مدافع و حامی موسسه هنر و تجربه بود و چنانکه جعفر صانعی مقدم مدیر عامل این موسسه گفته:« او علاقه‎ای به حضور در موسساتی که نوعی از کمک‌ها‎ی دولتی برخوردار بود نداشت، اما در مقابل خواست موسسه هنروتجربه که مایل بود عباس کیارستمی ‎یکی از موسسان این موسسه شود، مخالفتی نکرد و آن بحث درست همان روزهایی شکل گرفت که کیارستمی‎ به بیمارستان رفت و ما گفتیم تا زمانی که مراحل درمانش را طی می‎کند ما هم ثبت را انجام دهیم، اما تصمیم برآن شد تا بهبودی کیارستمی ‎صبرکنیم و باقی ماجرا را همه می‎دانند که چه شد. به هرحال این موسسه شکل گرفت و در واقع همه می‎دانیم هنروتجربه میراث عباس کیارستمی ‎برای نمایش آثار مستقل است»

در واقع سینمای هنر و تجربه را در تصور نابش باید در تصویر عباس کیارستمی و سینمای او شناخت. سینمایی که او به آن دلبستگی داشت و قطعا اگر زنده بود یکی از حامیان جدی هنر و تجربه و ستون استوار آن بود. این مطلب را با خاطره ای از شهرام مکری که خود یکی از چهره های شاخص سینمای هنر و تجربه است به پایان می بریم. به گفته مکری، کیارستمی که همواره ذوق شاعرانه داشت در دفاع از سینمای هنرو تجربه با اندکی دستکاری شعر حافظ گفته بود: «خوش بود گر هنر و تجربه آید به میان».