
در توضیح سینمای واقعا مستقل
امیرحسین علمالهدی: فقط سرمایه، معیار تعریف سینمای مستقل نیست
هنروتجربه: امیر حسین علمالهدی در دومین شماره مجله «فیلم روز» تیرماه ۱۴۰۰ مطلبی با عنوان «فقط سرمایه، معیار تعریف سینمای مستقل نیست» نوشته است.
به گزارش سایت هنروتجربه، در یادداشت امیرحسین علمالهدی «در توضیح سینمای واقعا مستقل» آمده است:
«یادداشت خوب شهرام مکری عزیز را در خصوص سینمای مستقل در اولین شماره «فیلم امروز» خواندم و از اطلاعات این یادداشت استفاده کردم که جا دارد از او تشکر کنم. اما دلیل این نوشتهام، همنشینی با صدها فیلمسازی است که در طول فعالیت «هنر وتجربه» با آنها به گفتوگو نشسته و جلسات طولانی در رابطه با مفاهیمی چون «فیلمساز مستقل» یا «سینمای مستقل» داشتهام.
ترکیب «سینمای مستقل» یکی از چالشبرانگیزترین تعاریف سینمایی سالهای اخیر سینمای ایران بوده است چرا که در این دیار از حسین فرحبخش گرفته تا خود شهرام مکری در این دایره تعریف میشوند. چنانچه بخواهیم از این خط سخن بگوییم هم فیلم سینمایی «شارلاتان» در سینمای مستقل جا میگیرد و هم فیلم سینمایی «ماهی و گربه». اما در این بین آنچه که مورد غفلت واقع میشود واقعیت «سینمای مستقل» است که به همین سادگی نمیتوان به تعریف آن دست یافت.
گروهی از فیلمسازان سینمای ایران با اینکه فیلمهایشان کپیهای نازلی از فیلمهای قبل از انقلاب یا فیلمهای خارجی هستند، خود را فیلمساز مستقل میدانند چون در تولید فیلمهایشان به پول دولت وابسته نیستند. ( دولت یعنی همه سازوکار حمایت سینمایی حاکمیت در سینما) و در مقابل گروهی دیگر قرار دارند که حتی با جذب منابع دولتی نیز خود را سینماگر مستقل می دانند چرا که در آثارشان به مضامین خاص و انتقادی میپردازند.
در کنار دو گروه قبل فیلمسازانی هستند که فیلمهایشان را به نوعی با تشریک مساعی همکاران و دوستانشان و یا با فروش ماشین و اسباب خانه خود با کمترین هزینهها تولید کردهاند، آنها نیز خود را فیلمسازان مستقل معرفی میکنند. اما کدامیک از آنها به راستی در میان مستقلها جای میگیرند؟ اندرو برتویسل تعریف شایستهای از سینمای مستقل دارد: «سینمای مستقل برای فیلمسازان فرصت گلاویز شدن با موضوعات و استفاده از روشهای متضاد با روشهای جریان غالب، فرصت استفاده از وجوه متفاوت با شکلهای استودیویی، فرصت کشف روابط جدید میان متن سینمایی و مخاطب و فرصت دنبال کردن فیلمسازی را در بافتی غیر تجاری به وجود آورده است.» با توجه به تعریف فوق و تجربیاتی که در هفت سال گذشته در ارتباط با گروههای مختلف فیلمسازی در «هنروتجربه» به دست آوردهام، به نظر میرسد «سینمای مستقل» به مضمون متعهد است و نه به چگونگی تامین منابع مالی فیلم.
سینمای ایران بیش از آن که خود بداند به سینماگران مستقل به معنای واقعی مدیون است و باید تمام اجزاء فرهنگی حاکمیت که در سینما فعالیت دارند متوجه این نکته باشند که در کنار بودجههای میلیاردی که برای فیلمهای مورد نظر خود هزینه میکنند، چارهای ندارند تا برای زنده ماندن سینما، اجازه صرف هزینه برای تجارب تازه را بدون کندوکاو از «نیت سینماگران مستقل» را حتی برخلاف مرامنامه خود بدهند تا این تجارب بتوانند دریچههای جدیدی را برای تنفس سینمای تجاری باز کنند.
به عبارت دیگر هر اثر کمهزینهای اگر نتواند خود را در مضمون دارای هویت مستقل معرفی کند در گروه مستقلها جای نمیگیرد و هر فیلمی که قادر نباشد به بیان سینمایی نو و متفاوت در اشکال هنری و تکنیکی آن در جهت برهم زدن معادلات محتوایی و فرم سینمای غالب دست یابد فقط به صرف ساخت آن با بودجه شخصی یا خصوصی امتیازی در جهت به دست آوردن عنوان «سینمای مستقل» کسب نخواهد کرد. چنانچه در تاریخ سینمای ایران فیلمهایی را شاهد بودهایم که با پول دولت ساخته شدهاند اما توان تاثیرگذاری بالایی در جریانهای سینمایی بعد از خود داشتهاند: سینمای امیر نادری و عباس کیارستمی از تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و فیلم «گاو» داریوش مهرجویی که با بودجه وزارت فرهنگ و هنر زمان خود تولید شده است، در این گروه قرار میگیرند.
در انتها یادآور میشوم سینمای ایران بیش از آن که خود بداند به سینماگران مستقل به معنای واقعی مدیون است و باید تمام اجزاء فرهنگی حاکمیت که در سینما فعالیت دارند متوجه این نکته باشند که در کنار بودجههای میلیاردی که برای فیلمهای مورد نظر خود هزینه میکنند، چارهای ندارند تا برای زنده ماندن سینما، اجازه صرف هزینه برای تجارب تازه را بدون کندوکاو از «نیت سینماگران مستقل» را حتی برخلاف مرامنامه خود بدهند تا این تجارب بتوانند دریچههای جدیدی را برای تنفس سینمای تجاری باز کنند.
سینمای تجاری برای زنده ماندن خود بیش از آن که به فروش بلیط نیازداشته باشد به تجارب جدید «سینمای مستقل» نیاز دارد تا از دریچههای شناختی دیگر با مخاطبانش ارتباط گرفته و خود را از باتلاق خودساختهای که در آن گرفتار آمده نجات دهد.»