
نگاهی به مستند آیدین
مردی با جورابهای راهراه…
هنروتجربه: عباس نصراللهی: مستندهایی که درباره قهرمانان ورزشی ساخته میشوند، عموما دارای ویژگیهای مشترک زیادی هستند و باید بتوانند از دو مسیر و جهت مخاطب خود را اغنا نمایند. چه آن مستندها، درباره معروفترین ورزشکاران جهان باشند و چه درباره آنها که کمتر شناخته شدهاند، باید این دو مسیر را به درستی طی نمایند تا بتوانند جایی در میان ذهن و دل مخاطبان پیدا کنند. نگاه به مستندهای شاخص این دسته نیز ما را به سمت چنین رویکرد و نگاهی رهنمون میشود.
از مستندهای معروفی که درباره کسانی چون مارادونا، پله، محمدعلی، یوسین بولت، مایکل جردن و بسیاری ورزشکار و قهرمان دیگر ساخته شدهاند، یک رویکرد مشترک میتوان بیرون کشید. آن هم توجه به طیف مختلف مخاطبان در مواجهه با چنین آثاری است. حتی در ساخت مستندی چون صعود انفرادی که درباره یک صخرهنورد ناشناس برای عموم مردم است نیز، آن رویکرد مشترک را میتوان یافت. آن رویکرد مشترک هم چیزی نیست جز اینکه، مستند بتواند هم مخاطبی را که هیچ شناختی درباره آن ورزشکار و قهرمان ندارد با خود همراه کند و برایش کشش ایجاد نماید و هم حرفهای تازهای برای مخاطب پیگیر و جدی داشته باشد و بتواند او را نیز تا انتها به دنبال خود بکشاند. نمونه بارز چنین مستندی، در این اواخر میتواند مستند رقص آخر باشد که درباره دوره حضور پرشکوه مایکل جردن در تیم شیکاگو بولز است و آنقدر حرفهای تازه دارد که بتوان تمام مستندهای پیشین درباره جردن و تیمش را فراموش کرد. سابقه هم نشان داده که توجه به این نقطه اشتراک میتواند عامل موفقیت مستندهایی از این دست باشد.
حالا و پس از سالها در سینمای مستند ما، اتفاق مهمی در بحث ساخت یک مستند ورزشی رخ داده است. مستند آیدین، ساخته اشکان مهریار نه درباره آقای گل فوتبال جهان و نه درباره پرافتخارترین کشتیگیر تاریخ است، بلکه درباره بسکتبالیست قهرمانی است که زندگی آنقدر به او مجال نداد که بیش از این قهرمانی کسب کند و شاید بسیاری از افراد در نسلهای جدید و حتی نسلهای پیشین فرصت نیافتند تا او را به خوبی بشناسند، اما او آنقدر در کار و حرفه خود موفق و حرفهای بود که برای اهالی بسکتبال همواره به عنوان یک قهرمان فراموشنشدنی شناخته شود و ۲۶ سال عمر او، عمری پربار و مملو از اتفاقات فراوان باشد.
آیدین به مثابه تمام مستندهای همدسته در کلاس جهانی، در مسیری حرکت میکند تا هر دو شکل از مخاطب یاد شده را با خود همراه کند، حال وظیفه چنین مستندی در برهوت اطلاعات در مورد یک رشته ورزشی خاص در ایران (به منظور آشناسازی مخاطب عام نسبت به قهرمان فیلم)، سختتر نیز خواهد بود. اما تلاش چندین ساله عوامل فیلم و کارگردان آن در راه جمعآوری آرشیوی قدرتمند، باعث شده تا آیدین مجموعهای جذاب از همه آن چیزهایی باشد که یک مستند ورزشی خوب نیازمند آنهاست. یعنی هم بتواند مخاطب عام که آیدین نیکخواه بهرامی را به عنوان یک ورزشکار/قهرمان مهم رشته بسکتبال نمیشناسند با خود همراه کند و هم آنقدر تکههای درخشان و طلایی از تصاویر آرشیوی و مصاحبههای جذاب داشته باشد که مخاطب پیگیر و آشنا با قهرمان فیلم و رشته ورزشیاش را نیز با خود تا انتها بکشاند. وجود تصاویری که پیش از این در جایی دیده نشدهاند و بازگوکردن حرفهایی که پیش از این در جایی شنیده نشدهاند، باعث شده تا مستند آیدین، نمونهای خوب و موفق از یک مستند ورزشی، در مواجهه تماتیک با چنین موضوعی و البته در فرم اجرایی و همگونی آن با مضمون باشد.
فیلم از جای خوبی آغاز میشود که اطلاعات دقیقی به مخاطب خود درباره قهرمانش میدهد و آنقدر دستش از لحاظ منابع پر است که در بهترین مسیر ممکن ادامه پیدا میکند و بیآنکه به دام احساساتگرایی افراطی و همراهکردن مخاطب به هرقیمتی بیفتد، به پایان میرسد. تدوین، کاملا همسو با لحظات مختلف مستند عمل میکند و ریتم و تمپوی آن را نظم میبخشد. غنای اطلاعات درون فیلم، چه از لحاظ حضور افراد مطلع نسبت به زندگی قهرمان و چه از لحاظ وجود فیلمهای آرشیوی مهم و جذاب، مجموعهای عالی را پیش روی ما قرار میدهد که این مجموعه، میتواند آغازکننده مسیری تازه در پرداخت به قهرمانان ورزشی در سینمای مستند ما باشد.
آیدین، قهرمانی را از نو، به بسیاری از ما بازمیشناساند و به بسیاری دیگر به تازگی معرفی میکند و اتفاقات پرشماری را حول محور این قهرمان بازخوانی مینماید. و به واقع با تمام آن چیزی که در درون خود دارد، در به انجام رساندن تمامی این موارد موفق است و میتواند یکی از مستندهای جریانساز سینمای مستند ما باشد.