هنروتجربه- بهنام شریفی تحلیگر سینما و روانشناسی تحلیلی در یادداشتی بر مستند «خط باریک قرمز» به نویسندگی و کارگردانی فرزاد خوشدست نوشته که این روزها در پلت‌فرم نماوا در حال پخش است:

«هنر می‌تواند ما را به درون خود بکشاند. پالایش را در درونمان به وجود بیاورد و کاری کند با دیدگاهی تازه به خود و پیرامونمان بنگریم.مستند «خط باریک قرمز» کاری نو در عرصه‌ی هنر ایران است. گروهی نوجوان بزهکار تحت آموزش یک تئاتری کاربلد به نام «توماج دانش بهزادی» یاد می‌گیرند که به خودبیانگری برسند. کودک درونشان را ببینند، با وجه زنانه‌ی درونشان روبرو شوند. احساساتشان را بروز دهند و در مسیر رسیدن به یک گروه تئاتری و بردن اجرا روی صحنه به خودشناسی برسند. بی‌گمان خودشناسی یکی از بزرگترین راه‌ها برای رسیدن به جامعه‌یی با روان‌های متعادل‌ است. آگاهی و بینش می‌تواند جلوی خشونت را بگیرد. مکالمه می‌تواند جای مونولوگ ذهنی بنشیند و به این ترتیب از یک فاجعه ( در این مستند جلوگیری از اعدام یکی از همین نوجوانها) جلوگیری کند.

مستند با بخش‌بندی مناسب ، لحن صمیمی و فاصله‌ی عاطفی فصل‌هایی تکان‌دهنده را رقم می‌زند. حضور چهره‌های معتبری چون «فرهاد اصلانی» ، «امیر دژاکام»، «افشین هاشمی» ، «آرش آبسالان» در کنار این بچه‌ها به غنای کار افزوده. تکان‌دهنده‌ترین بخش هم با حضور «هنگامه قاضیانی» و وجود مادرانه‌اش رقم می‌خورد. این نوجوانان در حضور این آن ِ مادرانه موفق می‌شوند احساسات سرکوب‌شده‌شان را بروز دهند . احساساتی که اگر سرکوب نمی‌شدند، شاید به خشونت و بزهکاری ختم نمی‌شد.

«خط باریک قرمز» اولین قدم جدی در راه هنردرمانی است. قدمی محکم و جذاب که با تحقیق و هنر و انسانیت می‌تواند همه‌ی فعالان دو عرصه هنر و روانشناسی را به ضرورت هنردرمانی جلب کند. مسلمن در ایران قدم‌هایی در این عرصه برداشته شده و اما تا رسیدن به مراکز معتبر راه زیادی داریم. به شخصه سعی کرده‌ام در تحلیل‌های حضوری و نوشتاری‌ام به این نکته اشاره کنم که هنردرمانی یک عنوان شیک و باکلاس نیست، بلکه یک ضرورت فرهنگی و روانی است. در این مسیر به کسانی نیازمندیم که در هر دو عرصه تخصص داشته باشند و عدم شناخت از هر کدام نمی‌تواند این مرز باریک را از میان بردارد. دیدن این مستند امیدوارم کرد . خوشحال شدم هنوز در میان کسانی زندگی می‌کنم که هنر، انسان و روان برایشان مسٲله است و به جای در خودماندن به دیگری‌ها، جامعه و رسالت انسانی‌شان فکر می‌کنند.»