
«سینهما رکس» ادای دین من به یک فاجعه ملیست/ ثبت تاریخ حادثه سینمارکس مطالبه هر آبادانی است
هنروتجربه-سپیده شریعترضوی: میترا مهتریان یکی از کارگردانان «سینهما رکس» میگوید این مستند بیشتر ادای دینی به یک فاجعه ملی و شهری که بسیار دوستش دارد، است و به دنبال بازگشت سرمایه برای آن نیست اما معتقد است مخاطبان سینما باید این اثر را در سینما ببینند.
میترا مهتریان یکی از کارگردانان و تهیهکننده مستند «سینهما رکس» که این روزها روی پرده سینماهای هنروتجربه است، در گفتگو با خبرنگار سایت هنروتجربه، با اشاره به اینکه ایده این مستند به فروردین ۵۶ باز میگردد، گفت: بهار آن سال به همراه خانواده چند روزی مهمان یکی از اقوام بودیم. هوای سرد همدان را پشت سرگذاشته بودیم و در گرمای مطبوع و دلچسب آبادان در خانهای که با دانش این روزهایم جز خانههای سقف سفالی قرمز کواتر بود؛ ده روزی اقامت داشتیم. تفاوت گرما و جغرافیا برایم بسیار جذاب و دلنشین بود و هنوز هم هست.
وی ادامه داد: تمام آن ده شب ما به گردش و تفریح و سینما رفتن گذشت و حتی سینمای روباز تابستانی را هم تجربه کردیم در حالیکه همدان سینمای تابستانی و رو باز نداشت. داخل سینمایی که بین رکس و سهیلا همیشه شک دارم، دختر بچهای با لباسی صورتی و بلند نزدیک به پوشش عربها و با دمپایی ابری دیدم. به یاد دارم که فیلم کمدی به مانند کمدیهای برادران مارکس بود اما من دیگر از فیلم رها و فقط غرق دمپایی ابری دختر همسن خود شده بودم و شاید برای اولین بار بود از خانواده خواستم برایم دمپایی ابری و تیشرت فروت بخرند.
در حادثه سینمارکس گمش کردید؟
یکی از کارگردانان «سینهما رکس» یادآور شد: دیدن تصاویر دمپایی ابری روی پلهها که از تلویزیون بعد از حادثه سینمارکس دیدم هرگز مرا از آن دختر و دمپایی ابری غافل نکرد. در این میان هم یکی از اعضای خانوادهام دلبسته دختری آبادانی و باعث شد چندباری بدون ما به آبادان برود و با ایشان از طریق نامه تا سال ۵٧ و بعد از انقلاب در ارتباط باشد اما دیگر هرگز از او نشانی نیافت. به همه این موارد اشاره کردم تا بگویم چهل سال بعد یعنی سال ١٣٩۶ زمانی که برای جشنوارهای به آبادان رفتم که یکی از اعضای خانوادهام با من تماس گرفت و گفت که حال که آبادان هستم سری به احمدآباد لین بزنم. اینکه هنوز بعد از چهل سال اسم آبادان با آن عزیز گمشده گره خورده، برایم تکان دهنده بود.
مهتریان ادامه داد: پس از تماس تلفنی مسیرم را تغییر دادم و به راننده تاکسی گفتم به احمدآباد لین میروم. راننده گفت که جای خاصی مدنظرم هست و من بیاختیار گفتم: گمشدهای از چهل سال قبل. راننده که بسیار کلام گرم و شیوایی داشت جرقه دیگری زد و پرسید: در حادثه سینمارکس گمش کردید؟ همین موضوع سرآغاز تحقیق درباره این مستند شد.
تعطیلی ۴۰ روزه پروژه به دلیل تصادف شخصیت اصلی
وی درباره شیوه تحقیق و پژوهش این مستند مطرح کرد: تحقیق و پژوهش «سینهما رکس» بسیار خوب پیش رفت و همه مردم آبادان با من همکاری خوبی داشتند. همچنین تحقیقات کتابخانهای و جلسات دادگاهها درباره این مستند در فضای مجازی به وفور موجود بوده و هست اما من بیشتر در میان مردم پرسوجو کردم اگرچه بسیاری از حرفها تکراری بود اما صبورانه همه را شنیدم و اگر اجازه میدادند صحبتهایشان را ضبط و یا یادداشت میکردم.
تهیهکننده «سینهما رکس» درباره چالشهای ساخت این مستند تصریح کرد: یک روز در خاکستان (مزارستان به گویش آبادانیها) چهارساعت بی وقفه در پی یافتن مزاری چنان بیتوجه به خستگی لابهلای سنگها بالا پایین شدم که طولی نکشید به صورت اورژانسی در کلینیکی در آبادان آب زانوهایم را کشیدند چراکه قادر به راه رفتن نبودم. همچنین زمانی که شرایط تولید مهیا شد، شخصیت اصلی ما تصادف کرد و درگیر بیمارستان و جراحی شد و بالاجبار کار را که یک هفته از کلید زدن آن میگذشت، تعطیل کردیم و چهل روز منتظر ماندیم تا زخمهای ایشان بهبود یابد.
مهتریان درباره همکاری با منطقه آزاد اروند در این پروژه گفت: ابتدا یک سرمایهگذار برای «سینهما رکس» پیدا شده بود اما یک مرتبه از ادامه همکاری منصرف شد گویا کسانی به ایشان که از چهرههای شناخته شده آبادان بود، مشورت دادند که کنار بکشد اما من به موقع به بنیاد سینمایی فارابی و نهادهای دیگر مراجعه کردم و در نهایت با معرفی شدن به منطقه آزاد اروند توسط علیرضا تابش مدیرعامل پیشین بنیاد سینمایی فارابی شرایط برای حمایت و ادامه کار فراهم شد.
استفاده از راشهای هرگز دیده نشده مرتبط با حادثه سینمارکس
وی درباره آشنایی با سوژههای فیلم عنوان کرد: خوششانسی من این بود که با جوانی آشنا شدم که مانند پیرمردهای هشتاد نود ساله تمام ریز و درشت آبادان را میشناخت. ایشان که سینما را به خوبی دنبال میکند و سر پُر شوری دارد، پای ثابت همراهیها در زمان پژوهش کار بود. همچنین مدیران سازمان منطقه آزاد اروند و اهالی شهر آبادان همکاریهای خوبی با من داشتند.
پژوهشگر «سینهما رکس» در پاسخ به این پرسش که آیا به سوژه برخورد کرد که مایل به همکاری با ایشان نباشد، اظهار کرد: فردی که در احمدآباد صاحب یک سوپر بود، اطلاعات بسیار خوبی در اختیارم گذاشت اما وقتی دوباره با همکارانم به سراغ ایشان رفتم با ما همراهی نکرد. در حقیقت موضوع به گونهای بود که نمیشد کسی را تحت فشار قرار داد. بسیاری از خانوادهها تلفنی و یا حضوری با ما صحبت میکردند اما زمانی که برای ضبط برنامهریزی میکردیم، تلفن جواب نمیدادند و یا طفره میرفتند.
مهتریان ادامه داد: بیشمار خانوادههایی با قصههای تلخ بودند که تمایل به صحبت و یا حضور در این مستند نداشتند به عنوان مثال فردی تا لحظه آخر کنار مادر حسین تکبعلیزاده متهم ردیف اول حادثه آتش سوزی سینمارکس آبادان بود اما قبول نکرد جلوی دوربین حاضر شود همچنین پسر بزرگ هاشم منیشدپور مظنون حادثه سینمارکس به دلیل شباهت زیاد به چهل سال قبل پدرش حاضر به همکاری نشد.
وی درباره دسترسی به آرشیو این حادثه عنوان کرد: خوشبختانه فیلمخانه ملی و لادن طاهری همکاری بسیار خوبی با من داشتند و این همکاری موجب شد من بخشی از راشهای هرگز دیده و کار نشده دسترسی پیدا کردم و از آنها در مستندم بهره بردم.
بسیاری از گفتگوهای خوب ضبط شده را بیرحمانه کنار گذاشتیم
یکی از کارگردانان مستند «سینهما رکس» درباره طولانی بودن این مستند و ریسکی که برای مدت زمان آن کرده است، اظهار کرد: ما با موضوع و سوژههای حساسی روبهرو بودیم به همین دلیل بارها به عوامل تذکر دادم شوخیها و خندههای بین خود را در هنگام کار تعطیل کنند چراکه باید همراه و همدل میشدیم و اجازه میدادیم سوژه به راحتی جلو دوربین ما حرف بزند. شاید همین اتفاق باعث شد راشهای کار بیش تر از حد تصور حاصل شود.
مهتریان افزود: ما ابتدای فیلم یک مرتبه وارد زندگی سوژه اصلی بدون اشاره به عقبه زندگیش میشویم که به نوعی حذف به قرینه معنوی است و من خیلی موافق آن نبودم اما بهرحال پذیرفتم. همچنین ما در سراسر آبادان با دو نفر از شخصیتهای فیلم پیادهروی و صحبت کردیم اما بسیاری از گفتگوهای خوب ضبط شده را بیرحمانه کنار گذاشتیم؛ لحظاتی که من به شخصه بسیار دوستشان داشته و دارم. به این نکته اشاره کردم تا بگویم مدت زمان این مستند میتوانست بیشتر هم بشود چراکه دست من از متریال تصویری و مطالب بسیار پُر بود و حتی تمایل داشتم کار ١٠٠ دقیقه باشد اما در نهایت در ۹۶ دقیقه کار را جمع کردیم.
وی تاکید کرد: کسانی که فیلم را دیدهاند، متوجه شدهاند ما حتی یک پلان تکراری، موتیفی تکرارشونده و پُرگوییهای خسته کننده نداریم و مدام مخاطب با نماهای جدید روبرو میشود. همچنین من تاکنون با واکنش به خسته شدن از جانب مخاطبی مواجه نشدم.
یکی از تهیهکنندگان «سینهما رکس» در جواب به این سوال که ایا این مستند دچار سانسور شده است یا نه، مطرح کرد: حساسیت روی عدد ۴٠ وجود داشت که من نپذیرفتم چراکه در تاریخ و درازمدت عددها خود عوامل تحقیق هستند و از متریال پژوهشی به شمار میآیند که نباید نادیده گرفته شود همچنین دوستان نکتهای روی یکی از کاراکترها که برای معرفیاش الزامی بود از مواد مخدر استفاده شود، داشتند که خوشبختانه با اصلاحاتی نظرها جلب شد.
«جنایت بی دقت» و «سینه ما رکس» در یک پیچ تاریخی بهم گره خوردند
مهتریان با اشاره به اینکه هنروتجربه در یک اتفاق خوب «سینهما رکس» را در زمانی اکران کرد که فیلم «جنایت بی دقت» روی پرده سینماها بود، توضیح داد: شهرام مکری در «جنایت بی دقت» روایت خود را از سینما دارد و اگرچه حادثه تاریخی به آتش کشیده شدن سینمارکس را با نگاه خاص خود و با اشارههای تاریخی و نمایش آدمهای واقعی برای نسلِ امروزِ عاشقِ سینما که بیشترین مخاطبان سینمای ایشان هستند، تعقیب کرده است اما از واقعه به صورت دقیق اطلاعاتی در اختیار نگذاشته است و شاید در این میان نمایش مستند «سینهما رکس» در فهم و درک حادثه سینمارکس برای نسل جوان کمک کند.
وی افزود: جالب اینجاست که من بیخبر از کار شهرام مکری درگیر تحقیق و تولید مستند خود بودم و ایشان هم فیلم داستانی خود را میساخت اما هردو فیلم در یک پیچ تاریخی بهم گره خوردند و شاید نقطه عطفی باشد که به سینما، به حادثه سینمارکس، به گفتگو درباره مشکلات و به آبادان که زمانی نماد شادی و نشاط بود و سالهاست از آن شوق و امید کمتر نشانی هست، توجه ویژهای شود تا دوباره شادی و امید به جریان بیفتد چراکه ما به امید زنده ایم.
ثبت تاریخ حادثه سینمارکس مطالبه هر آبادانی و دلسوخته سینماست
پژوهشگر «سینهما رکس» در پاسخ به این پرسش که پیام این مستند برای مخاطبان چیست؟ توضیح داد: در کوران زلزله بم شنیده بودم که گروهی از صلیب سرخ جهانی تا یک هفته به تجسس و جستجوی زندهها و بعد کشته شدهها پرداختند و بعد به این موضوع اشاره کردند که دیگر وقت بازسازی روحیه افراد زنده است و باید آنها را به زندگی برگرداند. شاید بتوان گفت ما هم در مستند «سینهما رکس» با همه چرخشهای عریض و طویلی داشت در نهایت به طرح بازگشت به زندگی فکر کردیم و آن را به نتیجه رساندیم. در واقع نصف راه را ما رفتیم و شاید نیمه بعدی را عزیزی دیگر ادامه بدهد. لازم است بگویم من در پژوهش این مستند متوجه شدم اسناد مخدوش شده است پس نگاه پلیسی و کارآگاهی به موضوع را کنار گذاشتیم و به اصطلاح به تیم آمبولانس و امدادرسانی توجه کردیم.
مهتریان درباره هدف خود از ساخت مستند «سینهما رکس» گفت: سینما عشق اول و آخر من بوده و هست. همچنین حادثه سینمارکس از معدود حوادث سینمایی است که دنیا نظیرش را ندیده است و سالها باب گفتگو در این زمینه تعطیل شده بود اما بازگشت این واقعه در تاریخ رسمی کشور و ثبت آن مطالبه هر آبادانی و دلسوخته سینماست که امیدوارم با ساخت این مستند این اتفاق رخ بدهد.
پیام فیلم بر دل خانواده قربانیان نشسته است
وی در جواب به این سوال که اساسا یک فیلم مستند تا چه اندازه میتواند به همه ابعاد یک اتفاقی بپردازد، تصریح کرد: این که ما مردمی شفاهی هستیم تا مکتوب لطمه بزرگی است که حتی به هنرهای دستی هم سرایت کرده است و از آنجاکه همه ما رفتنی هستیم روزی که استادان از میان ما بروند، آن فوت کوزهگری را هم با خود میبرند و این صدمه بزرگی برای اسناد تاریخی است. در این مورد من هنوز به اسناد هیچ حزب، گروه و دستهای اعتماد کامل ندارم چراکه سندسازیهای متعدد از هر دسته و گروه باعث شده است که نوک پیکان به سمت بخش خاصی قرار نگیرد و مدام تغییر مسیر بدهد. همچنین تاریخ در هر زمان دست هر مجموعهای بوده متاسفانه رد پای اندک بیصداقتی را ثبت کرده است و این مستندساز را به بیراهه میبرد.
تهیهکننده «سینهما رکس» درباره آشنایی با صادق دهقان دیگر کارگردان این مستند گفت: این مستند گرهها و ترسهای خاص خودش را داشت و ضروری بود در تیم مردی حضور داشته باشد چراکه گاهی حتی سیگار کشیدن یک مرد با سوژه مرد به احساس راحتی و امنیت برای سوژه کمک میکند به همین دلیل برای مشاوره به دوستانم مراجعه کردم اما متاسفانه از بدشانسی من همه گرفتار بودند اما در نهایت محمد طیب، صادق دهقان را به من معرفی کرد. یک یا دو جلسه با هم صحبت کردیم و ایشان همکاری با من را در کارگردانی و تصویر پذیرفت.
مهتریان با اشاره به اینکه مخاطب در این مستند با کیفیت بالای آثار سینمایی مواجه نیست، یادآور شد: در هنگام ضبط مستند متوجه شدم که با تلفن همراهم بهتر و راحتتر به یک سری تصاویر دست پیدا میکنم پس با صادق دهقان به این نتیجه رسیدیم هر دو با دوربینهایمان تصاویر را کار کنیم. دوربین osmo در دست ایشان قرار گرفت و من تلفن همراه و دوربین کانن خود را در دست گرفتم و اینگونه بود که کار را جلو بردیم پس اعتراف میکنم مخاطبان با کیفیت بالای سینمایی مواجه نیستند البته مهم حرف و پیام فیلم بود که خوشبختانه بر دل خانوادههای قربانیان و مردم نشسته است.
وی با اشاره به اینکه حضور دو کارگردان در یک مستند بسیار سخت است، مطرح کرد: شاید در این مورد خاص ما تواناییهای خودمان را به میدان آوردیم و در حال حاضر از نتیجه راضی هستیم البته با اندک اختلافی که خودم نسبت به یک یا دو مورد مشکل دارم و هربار فیلم را به تماشا مینشینم در آن لحظات چشمانم را میبندم تا عبور کند.
آبادانیها از پیشکسوتهای سینما دلخور و به آنها معترض هستند
مهتریان با اشاره به اینکه سراسر پژوهش و تولید این فیلم تلخی، اشک و غم و اندوه بود، درباره تلخترین اتفاقی که در ساخت این مستند با آن روبهرو شد، اظهار کرد: یکجا به شدت از درون فرو ریختم و آن هم زمانی بود که فیلم دادگاه هاشم را در حضور پسرانش که از ماجرا بیخبر بودند، نمایش دادیم و متاسفانه کلمات دادستان توهین آمیز بود. ماجرا از این قرار بود که فرزندان هاشم به ما گفتند ایشان دچار آلزایمر شده است اما زمانی که فیلم دادگاه را برایش به نمایش گذاشتیم بلافاصله انگشتش را روی صفحه کامپیوتر گذاشت و گفت این من هستم و ما چنان مبهوت برگشت حافظه ایشان شدیم که حواسمان از فرزندان و جمله نه چندان خوب دادستان غافل شد و آن روز بسیار آشفته شدم.
وی در جواب به این سوال که آیا سینماگران کاری برای خانواده قربانیان انجام داده اند یا نه، توضیح داد: تنها عباس امینی فیلمی درباره این اتفاق ساخته است و من واکنش دیگری از هیچ سینماگری نشنیده و ندیدهام به همین دلیل همه آبادانیها از پیشکسوتهای سینما دلخور و به آنها معترض هستند اما علاقه قلبیشان به یکی از بازیگران باعث شد که دلخوری از ایشان را در برابر دوربین بازگو نکنند.
«سینهما رکس»ادای دین به یک فاجعه ملی است
یکی از کارگردانان «سینهما رکس» با بیان اینکه اگرچه جایگاه اصلی عرضه مستند را کلوبهای کوچک هنری و سینماتکها یا تلویزیون و سینمای خانگی میداند اما مستند «سینهما رکس» را باید در سینما دید، تصریح کرد: زمانی که مخاطب در فضای بسته و تاریک سینما این مستند را تماشا کند به حس و حال خانوادههای قربانیان و قربانیان بسیار نزدیک شده و بهتر میتواند فاجعه اتفاق افتاده آنها را درک کند از سوی دیگر هر مخاطبی که عاشق سینما و حوادثی که بر سینما گذشته، است باید این فیلم را ببیند. فاجعه سینمارکس در دنیا اتفاق نیفتاده است و مخاطبان سینما به عنوان یک ایرانی که در برابر فجایع فراموشکار نیستند، بهتر است «سینهما رکس» را ببینند، قربانیان آن را فراموش نکنند و با خانوادههایشان همدردی کنند.
مهتریان با بیان اینکه با ساخت این مستند هرگز به دنبال بازگشت سرمایه نبوده و نیست، عنوان کرد: «سینهما رکس» بیشتر ادای دینی به یک فاجعه ملی و شهری که بسیار دوستش دارم، است. همچنین در این شرایط کرونایی و معیشتی هم توقعی از استقبال مخاطبان وجود ندارد اما به این اعتقاد دارم که اگر حتی دو نفر قصد تماشای این مستند را دارند، بهتر است آن را داخل سالن تاریک سینما ببینند چراکه تجربه داخل سالن سینما با خارج از سینما و خانه به شدت متفاوت است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: باید بگویم خانوادههای قربانیان ارتباط خوبی با فیلم برقرار کردند و من جملات دلنشینی از آنها شنیدم. یکی از آنها میگفت که یک ساعت و نیم تحت تاثیر فیلم سراسر غرق اشک بودیم اما متوجه نشدیم چرا حالمان بهتر شده است؟! و این از تاثیرگذاری فیلم بود که در پایان حال ما را خوب کرد همچنین عزیز دیگری میگفت که لذت تماشای «سینهما رکس» لذت خارش یک زخم کهنه و قدیمی است.