
خوانشی از سینمای فاجعه
فاجعه در فیلم «مریخ حمله می کند» از دیدگاه نظریه بینامتنیت
هنروتجربه-محمد هاشمی: بینامتنیت(Intertextuality) اصطلاحی بود که ابتدا توسط ژولیا کریستوا و سپس ژرار ژنت در حوزه ی نقد ادبی مرتبط با نشانه شناسی جدید مطرح شد. از دید کریستوا و ژنت هر متن درون مجموعه ای از بینامتن ها قرار دارد. بدین معنی که هر متن، بیشتر به طور ناخوداگاه به مجموعه ای از متون قبل و بعد از خود ارجاع می دهد. مثلاً در سینما ما دیگر نمی توانیم از فیلمی سخن بگوییم که کاملاً اصیل و متکی به ذات است بلکه هر فیلم، به عنوان یک متن، خواه ناخواه با مجموعه ای از متون دیگر در ارتباط است. علاوه بر این، بینامتنیت زمینه ها و بافت های متعددی را نیز که این آثار در آن ساخته می شوند و فیلمدر ارتباط با آنها قرار می گیرد، بررسی می کند، از جمله زمینه های سیاسی، اجتماعی، تاریخی که آثار در آن ساخته می شوند و حتی زندگی خود فیلمساز را و هر آنچه را که در جهان وجود دارد و با فیلم خاصی به عنوان یک متن در ارتباط قرار می دهد.
ژرار ژنت بینامتیت کریستوا را گسترش داد و به پنج عنوان دیگر رسید که ما در این نوشته برای تحلیل فیلم «مریخ حمله می کند» بر یکی از این عنوان ها یعنی ورامتنیت(metatextuality) تأکید داریم. ورامتنیت ارتباطی انتقادی است که یک متن با متون دیگر برقرار می کند.
فیلم «مریخ حمله می کند»(۱۹۹۶) ساخته ی تیم برتون، که به نظر من یکی از فیلم های جذاب برتون است که آنچنان که باید قدر ندیده، در زیرگونه ی سینمای فاجعه(disaster movies) قرار دارد اما از منظر دیدگاه انتقادی که نسبت به متون سینمایی دیگر دارد از سطح یک فیلم صِرف ژانر فراتر می رود. از یک سو، این فیلم از ویژگی های تمام فیلم های دیگر ژانر تبعیت می کند: یک گروه بیگانه فضایی به زمین حمله ور می شوند و به شکل سبعانه ای شروع به ویرانگری به منظور تسخیر کره زمین می کنند و رئیس سیاست امریکایی یعنی رئیس جمهور امریکا به پشتوانه ی ارتشی که به آن متکی و مغرور است، رهبری جهان را برای مقابله با این فاجعه جهانی به عهده می گیرد. در فیلم های مشابه، ارتش و سیاست امریکا در نهایت، با اقتدار موفق می شود بر نیروی بیگانه غلبه کند و صلح را به جهان بازگرداند، اما در فیلم برتون، ارتش و سیاست امریکایی بسیار نادان و ناکارآمد تصویر شده اند به طوری که به شیوه هایی هجوآمیز، همه شان به راحتی توسط نیروهای بیگانه خوار و خفیف و نابود می شوند. اما در این میانه کسانی که زمین را نجات می دهند، یک موسیقی است و یک پیرزن دچار فراموشی و پسر نوجوانی است که همه او را به خاطر دست و پاچلفتی بودنش سرزنش می کنند. بدین ترتیب، فیلم «مریخ حمله می کند» یک شبکه ی ورامتنی را نسبت به تمام فیلم های دیگر سینمای فاجعه قبل و بعدش می سازد. همچنین این فیلم، مجموعه سیاست های میلیتاریستی امریکایی را که همواره داعیه رهبری جهان را، از جمله در رفع فاجعه های جهانی دارد، مورد هجوی سبکسرانه و شوخ و شنگ قرار می دهد که ویژگی سبکی خود برتون نیز هست. بنابراین، فیلم درون بافت فیلم های برتون و درون بافت سیاسی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی امریکایی نیز قرار می گیرد که بخش دیگری از شبکه ورامتنی مذکور است.