هنروتجربه: سحرعصرآزاد در نقدی بر فیلم «دِرب» ساخته هادی محقق مینویسد فیلم «درب» به عنوان اثری هنر و تجربهای که قرار است سلیقههای خاص را با خود همراه کند، اثری یکدست و روان با رویکردی هوشمندانه است که همدلی و همراهی با آن، در پایان مخاطب را سرخورده نمیکند. بر خلاف بسیاری از فیلمهای پرادعا و پر طمطراق جشنواره چهلم که تحمل آنها تا پایان دستاوردی جز فرسایش به همراه نداشت.
به گزارش سایت هنروتجربه در متن یادداشت وی در روزنامه ایران منتشر شده آمده است:
«فیلم سینمایی «درب» در گونه آثار هنر و تجربهای با قصهای حداقلی به درام زندگی روزمره یک مامور اداره برق در منطقهای دورافتاده میپردازد.
هادی محقق در فیلمهای قبلی خود همچون «او خوب سنگ میزند» و «ممبرو» نیز نگاه تجربیاش را معطوف به درام زندگی آدمهای حاشیهای در جغرافیایی دور از دست کرد که اغلب درگیر ماهیتی خاص از زندگی و مفاهیم برآمده از تقارن مرگ و زندگی بودند.
این بار نیز او در جغرافیایی که خاستگاه خودش است، با الهام گرفتن از یک انسان خیرخواه واقعی، قصه کاراکتری را محور کار قرار میدهد که دغدغههای انسانیاش بدون اغراق و بزرگنمایی در نماهای دور و لانگ شات به تصویر در آمده تا بیش از هر چیز انسان در قاب شرایط و موقعیت، توجه مخاطب را جلب کند.
محقق در نقش کاراکترمحوری، ایده ساده قطع برق را محملی قرار میدهد برای ایجاد بحران در درامی ساکن و آرام که زندگی روزمره و حیات دو برادر معلول را تحت تاثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی تصمیم مامور برق در جغرافیای دورافتاده و بدون امکانات محل سکونت آنهاست که درام را پیش میبرد.
درامی که گره و موانع آن به نوعی از شرایط طبیعی محیط و مکان و جغرافیا شکل گرفته و برآمده از رئالیسم موجود بدون دستکاری و دخالت است. به همین واسطه فیلم واجد ریتمی کند و ساکن است که برآمده از ریتم زندگی در آن منطقه و نبض کند حیات حتی در کالبد طبیعت است.| هادی محقق، بدون نگرانی از فاصله گرفتن فیلمش از جنس و ریتم آثار متداول سینمایی و سلیقه شکل گرفته مخاطب به درام محوری و ریتم درونی آن اعتماد کرده و از دل ابن درک و تعامل، فیلمی ساخته که واجد یکدستی و تازگی در روایت و کارگردانی برای تبدیل شدن به اثری خاص است.
تقارن مرگ و زندگی از مفاهیم اولیه و ازلی-ابدی است که در آثار قبلی فیلمساز هم تکرار شده و در «دِرب» هم گرهها و نقاط عطفی به واسطه این تقارن شکل میگیرد که درام را در مسیری متمایز قرار میدهد.
از همان نمای ابتدایی، پسربچه را در میزانسنی میبینیم که به نظر مرده میآید اما لحظاتی بعد شاهد جزئیات شست و شوی او توسط برادر معلولش میشویم و در نهایت قاب دو برادر معلول به گونهای تکمیل میشود که برادر بزرگتر با تهیه داروهای گیاهی روزگار گذرانده و هزینههای زندگی را تأمین میکند. با چنین معرفی ابتدایی در جغرافیایی دوردست است که قطعی برق تبدیل به بحرانی میشود که سلامتی و حیات روزانه آنها را تحت تاثیر قرار داده و رفع آن تبدیل به دغدغه، هدف و نیاز دراماتیک مامور اداره برق میشود.
فیلمساز، آگاهانه از نماهای نزدیک فاصله گرفته و بخش اعظم فیلم را به واسطه نماهای دور و قاببندیهایی که طبیعت و عناصر طبیعی حضور نقش پررنگتری دارند، پیش میبرد. به این ترتیب است که اتمسفر و جغرافیا تبدیل به شخصیتی تعیینکننده و پیشبرنده در درام محوری شده و اهمیت مییابند.
فیلم «درب» به عنوان اثری هنر و تجربهای که قرار است سلیقههای خاص را با خود همراه کند، اثری یکدست و روان با رویکردی هوشمندانه است که همدلی و همراهی با آن، در پایان مخاطب را سرخورده نمیکند. بر خلاف بسیاری از فیلمهای پرادعا و پر طمطراق جشنواره چهلم که تحمل آنها تا پایان دستاوردی جز فرسایش به همراه نداشت.»