
تجربه تعلیق به معنای عدم تعلق
هنروتجربه: الهام آریامنش پژوهشگر و کارشناس ارشد روانشناسی بالینی معتقد است مستند «کاغذپارهها» بر عکس خیلی از فیلمهای دیگر که با نشان دادن تصاویری تلخ و کلیشهای احساس ترحم و هیجانهای مقطعی در مخاطب ایجاد میکنند به تماشاگر فرصتی برای فکر کردن میدهد و سوالهای زیادی مطرح میکند که پاسخ به آنها نیاز به دیدی فارغ از نگاه جنسیتی دارد.
به گزارش سایت هنروتجربه در متن یادداشت وی که در خبرگزاری پانا منتشر شده آمده است:
«فیلم «کاغذپارهها» روایت خودکاوی کارگردانی است که با ترس دوران کودکی اش مواجه میشود. او در زمان کودکیاش از زن کارتن خواب محله شان میترسید. ترسی که برای همه ی ما آشناست. و شاید وجود همین احساس است که باعث میشود فیلم به سمت کلیشهای شدن نرود و به جای ایجاد حس ترحم و دلسوزی، تماشاگر به دنیای درونی کارگردان ورود پیدا کند.
مردهای این مستند نمایانگر بی مسئولیتی، استبداد و خشونت هستند که به زنان زندگی شان خواسته و ناخواسته آسیب می زنند و تنها مردی که در این فیلم متفاوت معرفی میشود کارگردان است که از احساس ترسش با ما صحبت می کند. اما آیا واقعا این ترس از ظاهر آشفته ی زنی کارتن خواب است یا از فرهنگی است که در آن به طرز بی شرمانه ای به مردان اجازه خشونت میدهد؟
هر زمان خبری از خشونت علیه زنان شنیده میشود من به عنوان یک زن علاوه بر تجربه احساس ترس و خشم به مردانی فکر میکنم که تحت فشار فرهنگی هستند که به آنها مجوز این خشونت را میدهد. و نقطه عطف فیلم جایی است که مخاطبین با مردی که احساس تعلیق به معنای عدم تعلق به فرهنگی خشونت طلب و مستبدانه را دارد، همدلی میکنند و او با ترس خود به گونه ای متفاوت مواجه میشود.
مستند «کاغذپارهها» در واقع فیلم مردانه ای است که زندگی چند زن آسیب دیده را از دید یک مرد روایت می کند، زنانی که به خاطر مطالبه حقوق خود که خارج از چارچوب قوانین مردان خانوده شان است از خانه طرد میشوند و آسیب می بینند و مرکز تحت پوشش بهزیستی که حالا قیم آنهاست همانند تمامی مردان زندگی شان خواستار طرد و حذف آنان از جامعه است و همانطور که در فیلم دیده میشود مددکار مرکز زمانی که معترض است اعتراض او خارج از چارچوب سفت و سخت مرکز تلقی میشود و همانند تمامی آن زنان طرد و در نهایت اخراج میشود.
مستند «کاغذپارهها» تجربهی نابی از این آسیب اجتماعی است که بر عکس خیلی از فیلمهای دیگر که با نشان دادن تصاویری تلخ و کلیشهای احساس ترحم و هیجانهای مقطعی در مخاطب ایجاد میکنند به تماشاگر فرصتی برای فکر کردن میدهد و سوالهای زیادی مطرح میکند که پاسخ به آنها نیاز به دیدی فارغ از نگاه جنسیتی دارد. چه شد که در فرهنگ ما مجوز این حجم از خشونت به مردان داده شده است؟ ریشه این استبداد و بی مسئولیتی در نقش پدری از کجاست؟ چطورست که نتیجه اعتراض به قیم، بی خانمانی و طرد شدن میشود؟»