
نقد «بیگاه» توسط منتقد سایت epd-film
پویا اشتهاردی کارگردان ایرانی، در اولین فیلم بلندخود، گذشته، حال و رویا را در قالب یک داستان تصوریِ خیره کننده به تکامل، بلوغ و شکوفایی میرساند
هنروتجربه-زهرا نوربخش-وحید نظربیگی: جینس بالکنبورگ منتقد سایت epd-film به بهانه اکران «بیگاه» در سینماهای آلمان نقدی را منتشر کرده است.
مدتی طول میکشد، مخاطب دریابد که داستان اولین فیلم بلند پویا اشتهاردی در چه زمانی در حال رخ دادن است. گذشته، حال، خواب، رویا و توهم در فیلم «بیگاه» در کنار یکدیگر جریان دارند و صحنههایی رونکاوانه و در همتنیده را به تصویر میکشانند. خط و ربط این تصاویر و زمانهای موازی، داستان زندگی قهرمان اصلی فیلم هامین با بازی ایمان افشار است که در طول فیلم با نگاهی روانشناختی و دورنی بدان پرداخته میشود. فیلم روایتی آمیخته با انبوه محرکهای دیداری و شنیداری، شاعرانه، جادویی و فریبنده است که در چرخهای از عناصر طبیعی مانند ساحل، زمین زنگ زده و درخشان، صخرههای کوهستانی که مانند دندانهای تیز، آسمان را خراش میزنند و آتشی که سیگارها را میلیسد، در هم میآمیزد. در نهایت این آمیختگی عناصر در کل فیلم، صحنههایی آزار دهند، هیپنوتیزموار و پر از خلسه را میآفرینند.
فیلم با جدال هامینِ جوان علیه نیروهای طبیعت آغاز میشود. سیری که از دریای وحشی، زیر آب و بر فراز آنان آغاز و در نهایت با افتادن در ساحل به پایان میرسد. سپس بعد از سالها هامین را بعنوان یک سرباز میببینیم و همزمان با آن کشمکش روایت فیلم نیز در حال شکلگیری است. کشمکشی که معنای انسانی آن در اصل پوچ است. هامینِ سرباز در حین انجام وظیفه در حال سیگار کشیدن بوده و فرمانده به دلیل این تخلف قانونی مرخصی او را که برای شرکت در مراسم عروسی خواهرش درخواست کرده، لغو میکند. در نهایت او روی یک برج دیدبانی زنگزده، بر روی صخرهای در سرزمین معلق و بیصاحب بین مرز ایران و پاکستان ایستاده است، و هامین به دلیل عاطفه و احساسی که نسبت به خواهرش دارد مافوق خود را به سمت مرگ حول میدهد و میکشد.
هامینِ پریشان، سعی دارد که جسد را سربه نیست کند. فیلم خودش را جای قهرمانش میگذارد و گذشته زندگی او را به نمایش میگذارد: دوران کودکی او با تحقیر و سختی همراه بود است؛ تصاویری از خواهرش ماهین در مقابل دروازهای بزرگ آهنی که قهرمان فیلم با موتورسیکلیتِ درب و داغونش او را پشت سر گذاشته است. تصاویری از اتاقی که در آن راجب به ازدواج ماهین صحبت میشود، تلفیق میشود با تصاویر مراسم سنتی خلسه گونهای (جنگیری) که به زیبایی فیلمبرداری شده است. در روایت فیلم، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد پدر او یک قاچاقچی بوده که در پاکستان ناپدید شده است و مادرش نیز خودکشی کرده است.
کارگردان متولد ۱۹۸۴ (پویا اشتهاردی) در تهران به دنیا آمده است. او لایهی روانشناسی فیلم را به وسیلهی تصویر سازی انجام میدهد، و از طریق آنها فضایی را میسازد که شخصتهای تقریبا ترسیم شدهی فیلم (از لحاظ شخصیتپردازی) در دل این فضا رشد پیدا کرده و حرکت میکنند. همچنین او زوایای منفی شخصیتها را به صورت تکهپاره و کلاژگونه به نمایش میگذارد. بازیگوشیهای دیداری و شنیداری کارگردان گاها بیوقفه است، اما این تصویرسازیها نه شکل بهرخ کشیدن تواناییهای کارگردان و خودشیفتگی در میآید و نه تک بعدی است. بلکه داستان غمانگیز عشق و عواطف خواهر و برادری را روایت میکند که با احساس گناه نیز همراه است.
زمان ۷۸ دقیقهای فیلم مانند زمان یک مسابقه ورزشی (فوتبال) است که رشد و بلوغ شخصیتها را به تصویر میکشاند.
در تحلیل اجتماعی فیلم «بیگاه» میتوان بیان داشت که الگوهای باستانی، فقر، استبداد و خودسریهای ساختارشکنانه و متضاد با قوانین سلسله مراتبی، بدون آنکه به صراحت بیان شود به صورت نقدها و سوالات منتقدانه اجتماعی در زیرمتن فیلم طنین انداز شده است.
در پایان میتوان بیان داشت که اشتهاردی قصد دارد که قلمرو مستقل سینمای خود را در ایران بسازد. سینمایی که این روزها با فشارهای قوانین و تدابیر و فضای مطبوعاتی در حال نابودی است (به آتش کشیده شده است). سینمایی که کارگردانان مطرحی مانند محمد رسولالف و جعفر پناهی با ساختن فیلمهای بدون مجوز و پروانه، رویکرد انتقادی دارند. “اولی با ریاضت سینمایی و تعلیقهای حساب شده در بطن فیلمهایش و دومی با فیلمهای نیمه مستند” اما اشتهاردی یک سینمای هنری آوانگارد را به نمایش میگذارد. او در فیلمش که در جنوب ایران در دریای عمان ساخته شده است، قطعه زمینی را خارج از کلانشهرهای ایران که اغلب در فیلمها دیده میشوند را به روی پرده میآورد.
اولین بازی سرسختانه