
آشغالهای دوست داشتنی
خلاصه داستان

در ذات و پایان فیلم امید است. راه حل اینکه امید را بیابیم این است که باید تصمیم بگیریم یکی از قابها باشیم یا کار دیگری کنیم.در چهلمین سال انقلاب هستیم، چهل سالگی سال خرد و پیامبری است و امیدوارم حالا که این فیلم در چهلمین سالگرد انقلاب اکران میشود، مقداری خردورزی را شاهد باشیم. امید در خود ماست. «آشغالهای دوست داشتنی» در ابتدا تا انتهای یک فیلم است و قرار نیست یک بیانیه سیاسی باشد. جنگ سادهترین راهحل است و همیشه این صلح است که سخت است و امیدی که در این فیلم است، به طور خندهداری شبیه همان امیدی است که ما در این شش سال برای اکران فیلم داشتیم اما امید به معنای تلاش کردن است و نه اینکه فقط یک موضوع را بخواهیم. در فیلم هم امید اینگونه است که آیا ما تصمیم میگیریم به دنبال «آشغالهای دوست داشتنی» خودمان برویم؟ آیا در این میزگردی که بین قابهاست، ترجیح میدهیم موضعگیری محکمی علیه کسی داشته باشیم یا تحت هر شرایط خانواده را حفظ کنیم؟ امید یعنی تلاش کار کردن، امید یعنی با عقل نگاه کنیم نه قلبمان. امید یک ضمانت اجرایی میخواهد.
«برگرفته از گفتوگویی با محسن امیر یوسفی»