
برای گونگادین بهشت نیست
خلاصه داستان

در سال ۱۳۵۵ در محله قدیمی درب دلاکان خرمآباد متولد شدم. پدرم عاشق عکاسی بود و من هم از کودکی علاقه وافری به سینما داشتم. از همان زمانی که اولین فیلمهای زندگیام را بر پرده بزرگ سالن سینمای کوچک مهدکودک دیده بودم. از همان روزهای گرم تابستانی که دوان دوان برای دیدن فیلم به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میرفتم. سالها گذشت و تازه متوجه شده بودم که بهترین فیلمهای بهترین کارگردانهای کشورم را به تماشا نشسته بودم. «نان و کوچه»، «همسرایان»، «عمو سیبیلو» و…
از سال ۱۳۷۵ به عضویت انجمن سینما جوانان خرمآباد درآمدم و در همان سال اولین فیلم یک دقیقهای که با هزار امید و آرزو ساخته بودم، در چندین جشنواره ملی جوایزی کسب کرد و مرا به ساختن فیلم و یادگیری سینما مشتاقتر نمود. سه سال به همین منوال گذشت و سه فیلم دیگرم در جشنوارههای متعددی حضور پیدا کرد و مرا با فضای فیلم کوتاه و سینما مانوستر نمود. ۱۳۷۹ برای آموختن سینما به دانشگاه سوره تهران رفتم و در سال ۱۳۸۴ فارغالتحصیل شدم و در همان سال به زادگاهم برگشتم. ابتدا به عنوان مسئول واحد فیلم و عکس حوزه هنری لرستان و مدرس انجمن سینمای جوان خرمآباد مشغول فعالیت شدم سپس به عنوان کارشناس امور سینمایی و سمعی و بصری در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان کارم را ادامه دادم و ماحصل این سالها تولید ۱۴ فیلم کوتاه در سمت نویسنده و کارگردان و بیش از سی فیلم دیگر با عناوینی همچون تصویربردار، صدابردار، تدوینگر و… بوده است که در جشنوارههای مختلف ملی و بینالملی حضور یافته و جوایزی کسب کردم. «برای گونگادین بهشت نیست» تا این لحظه آخرین فیلم مستند و اولین فیلم بلندی است که ساختهام .

روزها و شبهای بسیاری به این مرد روستایی زاده فکر میکنم و خیلی دوست دارم بدانم چه در سر داشته. مردی که در گمنامی تمام زیست و شاید بتوان لقب بیادعاترین فرد جهان را به او داد. مردی که زندگیش شاید شبیه افسانهها باشد اما واقعی است. مردی که بهشتش را هرگز در این جهان نخواست. پس از ساخت مستند «برای گونگادین بهشت نیست» با جان و دل درک کردم که دستان طبیعت هرگز عشق را محو نخواهد کرد حتی اگر بیش از هزار سال سکوت کرده باشد. من تک تک روزها و شبهایی را با علی یا همان گونگادین زیستهام اما هرگز نتوانستم درکش کنم. به قول دوست و همراه خوبم کرمرضا تاجمهر داستاننویس خوش ذوق لرستانی: از آنجا که تاکنون هیچ خبر موثقی از بهشت و دوزخ گونگادین نرسیده، معلوم نسیت جستوجویش برای یافتن روزنهای همیشگی به بهشت، نتیجه داده، یا خیر؛ اما جستوجوی ما برای یافتن سرنخی تازه از زندگی مبهم «علی میردریکوندی» در روزهایی تنهاییاش، به جاهای جالبی رسید که به واسطه آن میتوان به بخشی از ابهامات زندگی مشقتبار او پاسخ داد.
خیلیها در این مسیر مشقت بار همراهم بودند که با زبانی قاصر سپاسگزارشان هستم و در این بین بخش بزرگی را مدیون همسرم لاله روزگرد هستم که با کاوش در جهانی خارج از سرزمینم روح تازهای به درک و باور علی در فیلم دمید.