
داش آکل
خلاصه داستان

هاجر مهرانی فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته کارگردانی انیمیشن از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران و کارشناسی رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. او در کارنامهاش ساخت آیتمهای تلویزیونی،تیزرهای تبلیغاتی و تصویر گری کتابهای کودک را دارد.از دیگر کارهای او میتوان به کارگردانی مشترک انیمیشن «کدو بدو» و کارگردانی وتهیهکنندگی مستند«مبارک مبارک است» اشاره کرد.

برای کلاس استاپ موشن دوره کارشناسی ارشد قرار بود عروسکی بسازیم. برای پیدا کردن شخصیت عروسک در داستانهای مختلفی سرک میکشیدم که به داستانِ داش آکل رسیدم. دیدم چقدر تضاد شخصیت داش آکل برای ساختن عروسکی که من میخواستم بسازم قابلیت دارد: شخصیت زمخت بیرونی پهلوان از یک طرف و احساسات لطیفش که زیر این پوسته قایم شده بود از طرف دیگر. پرندهای که نماد قلب و احساسات پهلوان بود میتوانست زیر کتش در قفس دلش پنهان باشد و در خلوتش بیرون بیآید و آواز بخواند. بر این اساس عروسک را ساختم.این اولین جرقه بود برای ساخت فیلم.
بعد از دو سال ایده نوشتن داش آکل را با مریم چالش در میان گذاشتم و شروع کردیم به نوشتن فیلمنامه بر اساس شخصیتی که قبلا ساخته بودم. هر چه بیشتر با داستان درگیر شدیم دیدیم چقدر اتفاقات این داستان میتواند از پوسته معمول دربیاید و در سطحی دیگر با نمادها روایتی نو پیدا کند، روایتی که اتفاقا با قابلیتهای انیمیشن هم خیلی همخوانی داشت.
حتی در روایت داستان هم دست بردیم و رازی جدید به داستان اضافه کردیم، برای تشخص بخشیدن به هر شخصیت سعی کردیم بیان خاصی برای آن در نظر بگیریم، مثالا دیالوگهای مادر مرجان را بنا بر شخصیتش در بحر طویل نوشتیم.
خلاصه این که داش آکل تجربهای بود که مرا چه در نوشتن و چه در ساختن با ابعاد جدیدی از اقتباس آشنا کرد.