
پشت در خبری نیست
خلاصه داستان

عجیب بود و هنوز هست. چرا ما این گونهایم که اگر جوانی و مخصوصا اگر زن جوانی کار خوب و کاملی انجام میدهد سریع میگردیم و نقطه ضعف پیدا میکنیم و از همان نقطه به سازنده حمله میکنیم؟
«پشت در خبری نیست» را وقتی ساختم که قبل از آن ثانیهای فیلم داستانی نساخته بودم. تنها تجربه کار با مهدی فخیمزاده و کیانوش عیاری را داشتم، اما تجربهای که هر لحظهاش را آموختم و عشق ورزیدم. زمان فیلمبرداری تنها با رویا نونهالی کار کرده بودم و با بقیه بازیگرها اولین بار بود که کار میکردم. همه آنها بعد از اولین روز فیلمبرداری به من اعتماد کردند و در آخر از اعتمادشان راضی بودند. اما نمیدانم آدمهایی که نمیشناختمشان و لحظهای حتی ندیده بودمشان چرا نشستند به قضاوت. بگذریم…
فیلم در چند جشنواره شرکت کرد جایزه بهترین فیلم جشنواره پلیس را دریافت کرد، مهراوه شریفینیا برنده جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن شد و من نامزد بخش استعداد و خلافیت از انجمن منتقدین سینمای ایران، اما هنوز بعد از شش سال و شش ماه نفهمیدم چرا فیلم «پشت در خبری نیست» اکران نشد و احتمالا هم هیچ وقت هم نمیفهمم، به عنوان یک کارگردان وقتی فیلمی میسازی و مردم آن را نمیبینند، دچار یاس و سرخوردگی میشوی. من اما تمام این سالها سعی کردم امیدم را از دست ندهم و دلسرد نشوم، اما کاش کسی پیدا میشد و جواب سالهایی را که رفت میداد.
وقتی فیلمت اکران نمیشود، تهیهکننده بعدی به تو اعتماد نمیکند، مخصوصا وقتی زن باشی چون آقایان راحتتر حرف میزنند، داد میزنند و احقاق حق میکنند، اما به تو گفتهاند داد نزن.
به هر حال حالا ممنونم از گروه هنروتجربه که امکان اکران این فیلم را فراهم کرد. امیدوارم امروز حداقل دیده شود زحمات همه کسانی که با من در این فیلم همراه بودند و بیحضور آنها امکان ساخت فراهم نبود. در آخر سپاسگزارم از کیانوش عیاری که تنها کسی بود که از ابتدا تا امروز به من اعتماد داشت، که بدون اعتمادش حتی تصور ساخت فیلم سخت بود.